معنی آتش تقی پور
حل جدول
از بازیگران سریال جلال الدین
از بازیگران فیلم روزگاری عشق و خیانت
بازیگر فیلم زبان مادری
فیلمی با بازی آتش تقی پور
تارزن و تارزان، جاده عشق، جان سخت، جیب برها به بهشت نمی روند، چشمک، دایان باخ، دم صبح، دیدار در استانبول، مسافران، زبان مادری، زیر باران، زیر درخت هلو، زینت، شاخه های بید، شب مکافات، شب واقعه، طلسم، عروس حلبچه، عروسک، فانی، فرار بزرگ، ماه و خورشید، مستاجر، مهتاب روی سکو، نیمایوشیج
بیوگرافی
آتش تقیپور (متولد ۱۵ فروردین ۱۳۲۴، خوی) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایرانی است. او دیپلم ادبی را در ارومیه گرفت و در سال ۱۳۴۵ وارد دانشکدهٔ هنرهای دراماتیک شد. در سال ۱۳۴۹ در رشتهٔ بازیگری و کارگردانی فارغالتحصیل شد و به عنوان بازیگر با کارگاه نمایش در چندین اجرا همکاری کرد. اولین کار حرفهای او بازی در نمایش حکومت زمانخان به کارگردانی رکن الدین خسروی بود که در سال ۱۳۴۶–۱۳۴۵ در تالار سنگلج به اجرا درآمد. فعالیت های سینمایی او عبارتند از: دمسرخها، ترومای سرخ، زبان مادری، مهتاب روی سکو، عروسک، چشمک، شب واقعه، ارتفاع ۶/۴۵، نیما یوشیج، دم صبح، زیر درخت هلو، تارزن و تارزان، جانسخت، فرار بزرگ، ماه و خورشید، جاده عشق، زینت، دایان باخ، مستاجر، جیببرها به بهشت نمیروند، دیدار در استانبول، مخترع ۲۰۰۱، مسافران، عروس حلبچه، فانی، حماسه دره شیلر، زیر باران، شب مکافات، طائل. فعالیت در تلویزیون: معمای شاه، آخرین بازی، نیلیتر از مهتاب، جلالالدین، تلهفیلم «سایههای روشن»، تله فیلم «سالتحویل»، تلهفیلم «ماه مینا»، تلهفیلم «بوی باران»، تلهفیلم «یاور»، تلهفیلم «نغمهٔ نوروز، تلهفیلم «لباسی برای خدمت»، تلهفیلم «سوار در غبار»، تلهفیلم «شوق خواندن»، پشت کوههای بلند، تلهفیلم «یک خاطره»، تلهفیلم «مرا بشناس»، بیزیم آپارتمان، تلهفیلم «پاقدم»، تلهفیلم «سایهٔ پدر»، تلهفیلم «مهتاب روی سکو»، تلهفیلم «نقطه آخر»، تلهفیلم «ریسمان سبز»، تلهفیلم «گنج خانه سفید»، تلهفیلم «مهمان حبیب خداست»، تلهفیلم «برگ و باد»، میز، تلهفیلم «این یک تصادف نیست»، تلهفیلم «بچههای کوچه دوازدهم»، پاتوق، سالهای برف و بنفشه، قابهای خالی، تلهفیلم «ابر میبارد، باران نه»، من و پوتی (سری دوم)، دورنا، سایه آفتاب، آپارتمان ۱۱۰، شهر باران، خانهای در تاریکی، تفنگ سرپر، شب دهم، آبی مثل دریا، آبدارشاه، مسافر، قوهای سپید، روزگار وصل، گالری ۹، چشم دل، فروشگاه، مرد قانون، آرزوی پردردسر، یونیسف: روز جهانی کودک، تنهاترین سردار، نگاهی دیگر، تعطیلات خوش بگذره، عاطفه، فاصله، میثاق خون، تابستانی سرشار از محبت، آخرین ایستگاه، تلهتئاتر «مدالی برای ویلی»، کالی، سایهٔ همسایه، جُنگی برای فردا، سربداران، عالیجناب ببری، طوفان عظیم جنگل، ماه پنهان است. حضور در شبکه نمایش خانگی: ارثیهٔ پرماجرا، لعنتی خندهآور.
واژه پیشنهادی
ترومای سرخ
روزگار عشق و خیانت
فیلمی سینمایی با بازی آتش تقی پور
روز/اری عشق و خیانت
لغت نامه دهخدا
تقی. [ت َ] (اِخ) میرزا تقی خان امیرکبیر. رجوع به امیرکبیر شود.
تقی. [ت ُ قا] (ع مص) پرهیز کردن. (منتهی الارب). پرهیزکاری. (دهار) (مهذب الاسماء). تقاء. (ناظم الاطباء). || (اِ) پرهیز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء):
به سخا و به هدی و به بها و به تقی، خوش
از خداوند سوی خلق جهانند و مشارند.
ناصرخسرو.
چون خرد افسر و تقی شد گاه
خواندت جبرئیل شاهنشاه.
سنائی.
نهی بر اهل تقی تبغیض شد
لیک بر اهل هوا تحریض شد.
مولوی.
تقی. [ت َ] (اِخ) نام حضرت رسالت پناه صلی اﷲ علیه و اله و سلم. (آنندراج). رجوع به محمد شود.
تقی. [ت َ] (اِخ) لقب امام محمدبن علی بن موسی الرضا، امام نهم شیعه ٔ اثناعشریه است. رجوع به جواد شود.
تقی. [ت َ ی ی] (ع ص) پرهیزکار. (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج، اتقیاء و تُقواء. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بمعنی ترسنده از خدا و مجازاً بمعنی پرهیزکار. (غیاث اللغات) (آنندراج):
از تقی دین طلب ز رعنا لاف
از صدف دُر طلب ز آهو ناف.
سنایی.
قصدآن کرده بود که ذیل عفاف و جیب صلاح و نفس تقی و عرض نقی این بنده را... به لوث خبث و فجور خود ملطخ گرداند. (سندبادنامه ص 77).
تقی. [ت َ] (اِخ) لقب امام ثانی حسن بن علی المرتضی. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 21 شود.
تقی. [ت َ] (اِخ) دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل که 398 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
معادل ابجد
1419